زبانحال امام محمد باقر علیه السلام قبل از شهادت
در دو روز زندگی غربت فراوان دیدهام بـارها از پیکـر خود، رفـتن جـان دیدهام از غروب روز عاشورای سال شصت ویک بر دل زهـرایـیام زخـمی نمایان دیدهام حج نیـمه کارهام کامل شد و در کـربـلا عصر عاشورا به جای عید قربان دیدهام در مـنـا آب گـوارا دست زائـرها دهـیـد حاجیام را در ته گودال عطشان دیدهام زین اسبم را چرا آلوده بر سَم می کنند؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیدهام شرمساری غیـور خیمه را حس کردهام بر روی مشک عمویم جای دندان دیدهام خنده های حرمله خیلی دل ما را شکست مادر شش ماهه را با چشم گریان دیدهام کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خوردهام یک حرم را بین آتش مات و حیران دیدهام آن قدر در بین صحرا بر زمین افتادهام آن قدر در پای خود خار مغیلان دیدهام چـشم من بر آیۀ شـقّ القـمر افـتاده است آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیدهام خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت خـیـزران را بر لب قـاری قـرآن دیدهام یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من عـمّهام را بیـن نامحـرم پـریـشان دیدهام با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ عـمۀ هم بازیام را کـنـج ویـران دیدهام |